بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سخنان بزرگان

 

مهر ماه سال 57 بود که  در یکی از پایگاههای جنوب خدمت میکردم

 تازه هم یه رنو صفر خریده بودم خدای منان هم یه دختر خوشگل که حالا
 
خدمتگذار جونای عزیز ایرانم هست تو دانشگاه  ، بهمون هدیه داده بود
 
تابستان خیلی گرم بود ، سی روز مرخصی و ده روز هم ماموریت گرفتم
 
چهل روزی اومدیم شهرستان
 
مادر بزرگی داشتم سیده 70ساله که مورد احترام همه ی اهالی بود مردم هر
 
کاری داشتن از تب  تا زایمان سخت می اومدن سراغش
 
منم خیلی دوستش داشتم روحش با همه ی مادران ایرانم شاد
 
گفت ننه میگن مملکت شلوغ شده ؟
 
گفتم بله مادر مردم تظاهرات میکنن ؟
 
گفت ننه تظاهرات چی هست؟
 
گفتم مردم ریختن خیابان میگن مرگ برشاه
 
گفت مگه دیونه شدن؟
 
گفتم خوب شاه یه کارایی میکنه که با اسلام در تضاده
 
جشنهای زشت میگره، با رئیس جمهور امریکا میشینه زنش هم لخت
 
مشروب میخوره ،مال مردم را غارت میکنه ، میبخشه به خارجیها
 
گفت خوب همه ی ادما ننه گناهکارن فقط بندگان خاص خداوند هست

که معصوم هستن
 
گفت حالا ننه کی را میخوان شاه کنن؟
 
گفتم یه سیدی هست میگن تو عراقه اون میاد
 
گفت نه سید اولاد پیغمبره مورد احترامه ، اما از سید و اخوند شاه در نمیاد
 
گفتم چرا ننه؟
 
گفت ننه بقربانت  اخوند مملکتو با مسجد اشتباه میگیره هم مسجد خراب

میشه هم مملکت
 
بعد از چهل سال تازه من میفهمم این پیرزن بیسواد چقدر اگاهی داشته

که مردم بهش اعتماد میکردن برای هر مشگلی می او مدن پیشش
 
الان هم قدیمها و انهایی که میشناسن سر مزارش شمع روشن میکنند
 

روح همه ی سادات و مادران شاد

 

 

الان مسجدها متاسفانه خالی شده

بعلت ندانم کاری  و افراطی گری بچه مسلمانها به بیراهه میروند

پناه میبرم بخدای منان ، اما امیدمان بخداست که حافظ دینش خودشه

اگر چه خناسان هزار و یک ترفند برای بیراهه رفتن مسلمانها بکار بگیرند


بر ماست که:


ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم


یاری کنید دین مرا تا یاری کنم  شما را

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده